
جویای تبریزی
شمارهٔ ۵۳۲
۱
تا قامتش به سیر چمن شد ز جا بلند
از برگ نخل را شده دست دعا بلند
۲
ای چرخ کامرانی جاوید از آن تست
از بس فتاده ایم نشد آه ما بلند
۳
یابد اگر زپاس نفس رتبه ای دلت
خوشتر بود از آنکه شوی بر هوا بلند
۴
از ترک مدعاست که گردد دعا قبول
دست دعا مکن ز پی مدعا بلند
۵
حق نمک مجو ز سیاهان که کرده است
ابروی تو به روی تیغ جفا بلند
۶
جویا به خلوتی که لبم داد ناله داد
می گردد از شکستن دلها صدا بلند
نظرات