
جویای تبریزی
شمارهٔ ۵۳۹
۱
به دام عشق هر آن دل که مبتلا گردد
نواله ایست که در کام اژدها گردد
۲
بسان گرد یتیمی به جبههٔ گوهر
کدورت ار گذرد در دلم صفا گردد
۳
به کوی عشق چو پروانه بر حوالی شمع
بسی هما که به گرد سر گدا گردد
۴
کسی که در غم اهل و عیال سرگشته است
برای روزی مردم چو آسیا گردد
۵
ز بس قوی شده بی او ضعیف نالی من
عجب که شور فغانم ز کوه واگردد
۶
شعار خود کنی ار ترک مدعا جویا
امید هست که کارت به مدعا گردد
نظرات