جویای تبریزی

جویای تبریزی

شمارهٔ ۵۵۴

۱

نونهال من ز طفلی آشنا بیگانه بود

کوچه گرد شهره و بدمست و دشمن خانه بود

۲

کرد پیدا این زمان نام خدا تمکینکی

ورنه وضعش پیش ازین بسیار بیباکانه بود

۳

همچو نرگس بال شوق از شش جهت چشمم گشاد

تا تواند شمع رخسار ترا پروانه بود

۴

خاطر ما با محبت توام آمد از نخست

عشق هر جا دام گستر شد دل ما دانه بود

۵

ما عبث در دامن فرزانگی آویختیم

معنیی گر بود جویا با دل دیوانه بود

تصاویر و صوت

نظرات