
جویای تبریزی
شمارهٔ ۵۵۸
۱
دولت کسی ز پهلوی حسنت هوس کند
کاندیشهٔ شکار هما با مگس کند
۲
با یاد عارض تو اسیری که دل خوش است
پیوسته سیر گل ز شکاف قفس کند
۳
شاید تواندش قفس مرغ ناله شد
دل را چو رخنه رخنه کسی چون جرس کند
۴
بوسی اگر در اول مستی دهد زلطف
ما را به کام دل ثمر پیش رس کند
تصاویر و صوت

نظرات