
جویای تبریزی
شمارهٔ ۵۶
۱
امشب فزود دل ز طپش جوش دیده را
گردیده دامن آتش خس پوش دیده را
۲
بالد طراوت از گل رخسار او به خویش
پر کرده سیر غبغبش آغوش دیده را
۳
خودداری از نگاه من امشب مدار چشم
حیرانیم ربوده زبس هوش دیده را
۴
موج سرشک پرده در راز عاشق است
بر دل بریز ساغر سر جوش دیده را
۵
جویا شنیده آنکه زبان فهم حیرت است
فریادها بود لب خاموش دیده را
نظرات