
جویای تبریزی
شمارهٔ ۵۷۵
۱
می توان صد عمر داد ناله و فریاد داد
آه از این کم فرصتی این عمر بی بنیاد داد
۲
عاشقان زار را با قوت بازو چه کار
داد از دست اداهای تو ای فرهاد داد
۳
جسم خاکی حجاب صورت معنی شود
این غبار راه هستی را توان بر باد داد
۴
غنچه آسا هر که جویا دل به بند زر نهاد
آبرو را از پریشانی چو گل بر باد داد
نظرات