جویای تبریزی

جویای تبریزی

شمارهٔ ۵۷۷

۱

نه تنها بی تو رنگ از روی گل آزاد برخیزد

که بو از غنچه چون آه از دل ناشاد برخیزد

۲

زخاکم آن قدر بود بهار درد می آید

که چون گردم نشیند بر زمین فریاد برخیزد

۳

زهجرت اشک خونین ریخت دردآلود از چشمم

به رنگ لاله ای کز تربت فرهاد برخیزد

۴

عروج رتبه در پستی نماید خویش را جویا

سبک سیری که در راه طلب افتاد برخیزد

تصاویر و صوت

نظرات