
جویای تبریزی
شمارهٔ ۵۸۴
۱
بی تو دل در خوردن غم مرغ آتشخوار بود
در گلو ما را نفس چون ناله در منقار بود
۲
پی به خود نابرده در تن پروری عمرت گذشت
بود اگر گنجی نهان در زیر این دیوار بود
۳
موجهٔ دریای رحمت در نظر آمد مرا
جنبش هر لب که در تکرار استغفار بود
۴
توبه اش مقبول حق بی ذکر استغفار شد
هر کرا شرم گنه مهر لب اظهار بود
نظرات