
جویای تبریزی
شمارهٔ ۵۹۳
۱
اشکم چون خون زدیده چکان بی تو می رود
آهم به رنگ شعله طپان بی تو می رود
۲
گر قامتم دو تاست همان سوز دل بجاست
آهم چو ناوکی زکمان بی تو می رود
۳
دور از تو یک نفس نتوان شد به اختیار
در حیرتم که عمر چسان بی تو می رود
نظرات