
جویای تبریزی
شمارهٔ ۶۰۱
۱
باز دل زآتش سودای تو درمی گیرد
سوختن شمع صفت باز ز سر می گیرد
۲
صبح پیری بصد آیین جوانی باشد
در خزان گلشن ما رنگ دگر می گیرد
نظرات