جویای تبریزی

جویای تبریزی

شمارهٔ ۶۱

۱

نونهال من چو دید آیینه را

از گریبان گل دمید آیینه را

۲

خلق خوش با سینهٔ صفای تو است

هیچ کس بی رو ندید آیینه را

۳

از گداز شرم پیش عارضش

چون عرق جوهر چکید آیینه را

۴

دیده چون بگشود عکست بر رخت

همچو دل بر طپید آیینه را

۵

می کند نام خدا عکس لبت

جام لبریز نبید آیینه را

۶

صورتت چون عکس اندازد درو

جان توان داد و خرید آیینه را

۷

گشته جویا جلوه گاه عکس او

می توان دربرکشید آیینه را

تصاویر و صوت

نظرات