جویای تبریزی

جویای تبریزی

شمارهٔ ۶۱۵

۱

از آن گلگشت با غم بر سر فریاد می آرد

که سیر اومرا از خندهٔ گل یاد می آرد

۲

به حسرت لخت دل از جیب آهم بر زمین آید

چو آن برگ گلی کز بوستانش باد می آرد

تصاویر و صوت

نظرات