
جویای تبریزی
شمارهٔ ۶۲
۱
میانش نیست از جوش نزاکت در نظر پیدا
بود چون معنی از مصرع زقد او کمر پیدا
۲
ندارم آگهی از حال دل لیک اینقدر دانم
که گاهی می شود در دود آهم چون شرر پیدا
۳
نهان از خلق بر دوش سبک روحی بود سیرم
نباشد همچو رنگم در پریدن بال و پر پیدا
۴
چو شمعی کز شکاف پردهٔ فانوش بنماید
بود از رخنه های سینه ام داغ جگر پیدا
۵
مجو در رفتن از خود نقش پا آزاد مردان را
نباشد از سبک سیران این وادی اثر پیدا
۶
به پاس عزت خود سعی کن تا معتبر کردی
به قدر آبرو جویا کند قیمت گهر پیدا
تصاویر و صوت

نظرات