
جویای تبریزی
شمارهٔ ۶۲۰
۱
تنها نه چرخ بی سر و پا رقص می کند
هر ذره ای ز شوق جدا رقص می کند
۲
تا گشته ایم مطلع خورشید معرفت
از شوق ذره ذرهٔ ما رقص می کند
۳
بر دوش آه لخت دل خونچکان من
چون برگ گل به روی هوا رقص می کند
۴
همچون شراره ای که بود در میان دود
در زلف آن پری دل ما رقص می کند
۵
غلطد به دل اگر ز دل آید سخن برون
گوهر بروی آینه ها رقص می کند
۶
دیروز بی تو بود زمینگیر ساغرم
امروز با تو نام خدا رقص می کند
۷
شد چون شرر ز پردهٔ فانوس جلوه گر
از بس نگار من به حیا رقص می کند
۸
ما در هوای دوست به رنگ شراره ایم
یعنی که ذره ذرهٔ ما رقص می کند
۹
دل جوش خسروی زند از فیض نیستی
عنقای ما به بال هما رقص می کند
۱۰
جویا ز جوش شوق ز دل تا به دیده ام
هر قطرهٔ سرشک جدا رقص می کند
تصاویر و صوت

نظرات