
جویای تبریزی
شمارهٔ ۶۳۰
۱
چه کامها که قدح از تو برنمی گیرد
چه مایه فیض کزان لعل تر نمی گیرد
۲
بکن ستایش اهل کمال در غیبت
که روی آینه را کس به زر نمی گیرد
۳
بود زسرمهٔ آهم فروغ دیده مهر
که این چراغ به هر شعله در نمی گیرد
۴
بتی که نیست خبردار خویش از مستی
چه می شود اگر از ما خبر نمی گیرد
۵
مدار چشم رهایی زتنگنای تنش
دلی که دامن آه سحر نمی گیرد
۶
بجاست بلبل اگر صبح و شام می نالد
بلاست عشق نگاری که زر نمی گیرد
۷
اگر نه آتش می در میان بود جویا
میان عاشق و معشوق در نمی گیرد
تصاویر و صوت

نظرات