
جویای تبریزی
شمارهٔ ۶۳۷
۱
سالکانی که به خورشید رخت دل بستند
شبنم آسا به نگه سوی تو محمل بستند
۲
به طپش از قفس، امید رهایی غلط است
این طلسمی است که بر بازوی بسمل بستند
۳
رنگ شادی به رخ از پهلوی دل چشم مدار
این حنا غنچهٔ گل را به انامل بستند
۴
رهروانی که فروماندهٔ استدلالند
سدی از سنگ نشان در ره منزل بستند
۵
می زند سرو روانت به صنوبر پهلو
بسکه بر قد تو ارباب نظر دل بستند
۶
دل بدادند کسانی که به دریا، جویا!
غالبا زورق امید به ساحل بستند
نظرات