
جویای تبریزی
شمارهٔ ۶۴۹
۱
دل به قدر عقل هر کس را اسیر غم شود
چون سبک مغزی فزون شد سرگردانی کم شود
۲
آدمیت فوق خوبیها بود، خوارش مگیر
آنکه بتواند ملک گردید، کاش آدم شود
۳
گر غباری ز آستان عشق بنشیند به کوه
سونش الماس جزء اعظم مرهم شود
۴
صبحدم چون بی نقاب آمد به گلشن بوی گل
از گداز شرم بر رخسار او شبنم شود
۵
بسکه در هجر تو، جویا تن به سختی داده است
در رگش مانند مژگان تو نشتر خم شود
نظرات