
جویای تبریزی
شمارهٔ ۶۵۴
۱
عشاق همچو دل به بر شیر خفته اند
این قوم زیر سایهٔ شمشیر خفته اند
۲
از برق تیغبازی تقدیر بی خبر
خامان به ناز بالش تدبیر خفته اند
۳
جمعی که غافلند ز حق با وجود علم
با دیده های باز چو زنجیر خفته اند
۴
آنها که گشته اند همه محو سرخ و زرد
در جامه خواب رنگ چو تصویر خفته اند
۵
جمعی که دل نهاده بر آن طاق ابروند
از سر گذشته بر دم شمشیر خفته اند
۶
اشعار عاشقانهٔ جویا ز جوش درد
مانند ناله در بر تأثیر خفته اند
نظرات