
جویای تبریزی
شمارهٔ ۶۵۶
۱
هر که محو جلوهٔ جانان شود، جانان شود
قطره، عمان می شود چون واصل عمان شود
۲
همچو آن بلبل که بر روی گل مستی کند
بوسه از لبها به رخسار تو بال افشان شود
۳
پای مژگانت ز گرد سرمه می آید به سنگ
این سزای آنکه از چشم تو روگردان شود
۴
محو دیدار تو از فیض نگاه چشم پاک
همچو شبنم می تواند پای تا سرجان شود
۵
نشتر مژگانش از بس زهر چشم آلوده است
شمع آسا هر رگم در استخوان پنهان شود
۶
پرده پوشی بیشتر رسوا کند دیوانه را
همچو صحرا گر همه دامن بود عریان شود
۷
ز اهل دل جویا مجو عیب گرانجانی که در
چون به حد ذات خود کامل بود غلطان شود
نظرات