جویای تبریزی

جویای تبریزی

شمارهٔ ۶۶

۱

تهی کردم زاشک و آه امشب سینهٔ خود را

زنقد و جنس خالی ساختم گنجینهٔ خود را

۲

بیفزاید به قدر محنت و غم رتبهٔ دلها

یکی صد می شود چون بشکنی آیینهٔ خود را

۳

زلب بر لب نهادن کی تسلی می شوم ساقی

سرت گردم دمی بر سینه ام نه سینهٔ خود را

۴

مکن تکلیف صهبا ساقی ارباب مروت را

چسان بیرون کنم از دل غم دیرینهٔ خود را

۵

جدا از هم توان کردن اگر خارا و آتش را

توان برد از دل سخت تو بیرون کینهٔ خود را

۶

نخواهد دوش تجریدت لباسی غیر عریانی

زتن جویا بیفکن خرقهٔ پشمینهٔ خود را

تصاویر و صوت

نظرات