جویای تبریزی

جویای تبریزی

شمارهٔ ۶۶۵

۱

آیینه با وقار تو سیماب می شود

با شوخی تو برق رگ خواب می شود

۲

جرأت بود مکیدن آن لب که چون نبات

تا در دهن گذاشته ای آب می شود

۳

آن باده ای که حسن بمینای دل کند

در پرده های دیدهٔ ما ناب می شود

۴

سرگشتگیان چاه زنخدان یار را

در گریه عضو عضو چو دولاب می شود

۵

سرگشتگی ز صورت حالم عیان بود

از عکس رویم آینه گرداب می شود

۶

جویا دلت بمهر علی روشن است از آن

شبها ز ود آه تو مهتاب می شود

تصاویر و صوت

نظرات