جویای تبریزی

جویای تبریزی

شمارهٔ ۶۷۴

۱

عیار ناقصان از فکر کامل می تواند شد

زبان گر خامشی عادت کند دل می تواند شد

۲

گهر در عقد گوهر با زبان حال می گوید

که بی پا و سران را جاده منزل می تواند شد

۳

ز برگ لاله گر برداشتن توان سیاهی را

زدامان دلم داغ تو زایل می تواند شد

۴

نباشد مستی با نقد دنیا فیض عقبی را

کف بخشش کجا چون دست سایل می تواند شد

۵

کمال غفلت انسان بود در بند خود بودن

خوشا حال کسی کز خویش غافل می تواند شد

۶

چرا بیکار باشد همچو گل دست نگارینت

به گردن سرو مینا را حمایل می تواند شد

۷

ز خوان نعمت دیدارآرایی چو محفل را

کف خورشید تابان دست سایل می تواند شد

۸

ز احوالم چه می پرسی چو دیدی اضطرابم را

تپیدنها زبان حال بمسل می تواند شد

۹

محال است اینکه بگشاید گره از خاطرم جویا

می از یک قطره بی او عقدهٔ دل می تواند شد

تصاویر و صوت

نظرات