
جویای تبریزی
شمارهٔ ۶۷۵
۱
غمی به خاطرم از بیش و کم نمی آید
به هر دلی که رضاجوست غم نمی آید
۲
به هر چه می کنی، امیدوار بخشش باش!
که از کریم به غیر از کرم نمی آید
۳
گسیختن نتواند چو با تو دل پیوست
ز هر که رام تو گردید رم نمی آید
۴
فغان که غافلی از نکهت کباب دلم
به هر کجا که تویی بوی غم نمی آید
۵
امید رحم ز چشم تو عین ساده دلیست
کزین سیاه درون جز ستم نمی آید
۶
مجوی جوهر مردی ز خودنما جویا
که هیچ کار ز شیر علم نمی آید
نظرات