جویای تبریزی

جویای تبریزی

شمارهٔ ۶۸۹

۱

گر از بحرین چشمم ابر نیسان مایه ور می شد

صدف تفسنده مجمر می شد و اخگر گهر می شد

۲

خوش آن روزی که از فیض می ام در بزم یکرنگی

دل از خود بی خبر یعنی ز جانان باخبر می شد

۳

همای عشق گشتی سایه افکن گر به بحر و کان

سراسر گوهر اشک و لعل خوناب جگر می شد

تصاویر و صوت

کلیات جویا تبریزی - با مقابله دو نسخه خطی قدیمی و تصحیح و مقدمه و شرح حال به کوشش دکتر محمد باقر، دانشگاه پنجاب، 1337 - میرزا داراب بیگ جویا (جویا تبریزی) - تصویر ۷۴۵

نظرات