
جویای تبریزی
شمارهٔ ۶۹۷
۱
با چمن دوش به شوخی چه اداها میکرد
غنچه را باد سحر بند قبا وامیکرد
۲
شوخی دختر رز دیدهٔ معنیبینم
در پس پردهٔ رنگ تو تماشا میکرد
۳
همچو بوی گلم از ضعف ز جا برمیداشت
گر نسیمی ز چمن روی به صحرا میکرد
۴
پیش از آن دم که شود مصرع قدش موزون
کسب معنی دلم از عالم بالا میکرد
۵
طعن من بر لب شیرین تو بیکار نبود
اینقدر هست که راه سخنی وامیکرد
۶
دل به مستی ز لبش کام خود امشب بگرفت
مطلبی شوختر ای کاش تمنا میکرد
۷
پیش از آن دم که فروچیده شود این دکان
دل سودازده با زلف تو سودا میکرد
۸
شبنمی را که کف مهر ز گلشن پیچید
تکمهٔ پیرهن غنچهٔ گل وامیکرد
۹
کافرم هرگز اگر موج به دریا کرده است
آنچه دور از تو تپش با دل جویا میکرد
تصاویر و صوت

نظرات