
جویای تبریزی
شمارهٔ ۶۹۹
۱
وای بر دیده اگر محو بدایع نشود
بر دل افسوس که حیران صنایع نشود
۲
بر ندارد هوست تا زخودآرایی دست
حسن کردار تو مقبول طبایع نشود
۳
نگه مست تو پیماید اگر صاف طهور
دامن خلق تر از مسکر مایع نشود
۴
توبه کن توبه که در چاه ضلالت افتی
دستگیر تو اگر ترک شنایع نشود
۵
در سر زلف بتان و دل عاشق سودا
مشتری تا نشود بندهٔ بایع نشود
۶
غم ز رسوایی خود نیست مرا در عشقت
لیک خواهم خبر حسن تو شایع نشود
۷
تا توانی مده از دست نکویی جویا
کاین گرانمایه متاعی است که ضایع نشود
نظرات