جویای تبریزی

جویای تبریزی

شمارهٔ ۷۰۳

۱

آه ما کی در شب هجرت فلک پیما نشد

هر حباب اشک ما همچشم با دریا نشد

۲

مصر معموری بود از اشک و آه ما خراب

در کدامین شهر جا کردیم کان صحرا نشد

۳

کی به بزم دلبری خون نیاز عاشقان

در هجوم ناز او پامال استغنا نشد

۴

هر که آمد زین جهان گلهای عشرت چید و رفت

غنچهٔ امید ما بود آنکه هرگز وا نشد

۵

تا قیامت ماند در زنگ کدورت هر کرا

مصقل آیینهٔ دل موجهٔ صهبا نشد

۶

داد از چرخ دنی پرور که در گلزار دهر

بی دورنگی میرزای عهد ما رعنا نشد

۷

هر که دامن بر میان در مسلک تسلیم زد

سد راه همتش دنیا و مافیها نشد

۸

چرخ دون پیوسته جویا خون مردم می خورد

زین شراب لعل هرگز خالی این مینا نشد

تصاویر و صوت

نظرات