
جویای تبریزی
شمارهٔ ۷۱۹
۱
بی جلوهٔ روی تو نظر بسته نکوتر
راه نگاه دیدهٔ تر بسته نکوتر
۲
ناداری ما به بود از بخل توانگر
دست تهی از کیسهٔ سربسته نکوتر
۳
افتد به جهان شور ز شیرینی حرفت
ای پسته دهن نطق تو بر بسته نکوتر
۴
بی دیدن دیدار تو چون دیدهٔ ساغر
راه نظر از خون جگر بسته نکوتر
۵
جویا مکن از جور فلک شکوه که خان گفت:
«نگشودن این حقهٔ سربسته نکوتر»
نظرات