
جویای تبریزی
شمارهٔ ۷۵۰
۱
ز لب به سینه عبث نیست ترکناز نفس
بود سمندر دل صید شاهباز نفس
۲
کسی که زنده به درد طلب بود، داند
که نیست آب حیاتی بجز گداز نفس
۳
بغیر رایحهٔ زلف عنبر آگینت
قبول حضرت دل کی بود نیاز نفس
۴
بغیر رایحهٔ زلف عنبرآگینت
قبول حضرت دل کی بود نیاز نفس؟
۵
سموم گردد اگر برخورد بر آتش دل
بجاست دمبدم از سینه احتراز نفس
۶
بکوش تا به مقام رضا رسی جویا
زکوک تا که نیفتاده است ساز نفس
نظرات