جویای تبریزی

جویای تبریزی

شمارهٔ ۷۶۲

۱

نشست و کان کیفیت ازو شد بزم رنگینش

بدخشان می لعلی بود کهسار تمکینش

۲

دل بیمار عشقت را مپرس از صبر و تسکینش

که شد از بیکسی های گرمی تب شمع بالینش

۳

رخش شد محفل آرا شمع را بردار از این مجلس

که باشد چون رگ یاقوت عیب بزم سنگینش

۴

شب هجر تو دشمن خوا باشد چشم گریانم

دهد مژگان بهم سودن فشار چنگ شاهینش

۵

اگر نه تلخی صهبای دوشین مصلحش گشتی

زدی جان را بجای دل تبسم های شیرینش

۶

چنان پرورده آغوش نزاکت در کنار او

که گردد خار پیراهن عبیر بوی نسرینش

تصاویر و صوت

نظرات