
جویای تبریزی
شمارهٔ ۷۷۱
۱
شکاریی که دلم گشته است نخجیرش
صدای شیر به گشو آید از نی تیرش
۲
به صد زبان خموشی جواب ناله دهد
چو بوی غنچه نهان در لب است تقریرش
۳
صفای غبغبش از ماه، گوی خوبی برد
مگر ز آب گهر کرده اند تخمیرش
۴
بسوخت گرمی خونم چو آه تیرش را
ز سخت جانی من اره گشت شمشیرش
نظرات