
جویای تبریزی
شمارهٔ ۷۸۲
۱
بهره از یاری یاری نیستش
هر که طبع بردباری نیستش
۲
هر که دل در زلف یاری نیستش
یک سر مو اعتباری نیستش
۳
هر که ترک بندگی کرده شعار
گوئیا پروردگاری نیستش
۴
شاهد دنیا جمالش دلرباست
لیک رنگ اعتباری نیستش
۵
بوی خامیش از کباب دل نرفت
آنکه آه شعله باری نیستش
۶
بی نصیب از کاو کاو آنمژه است
هر که در دل خارخاری نیستش
۷
مشت خاکم ما بباد آه رفت
بر دل از جویا غباری نیستش
نظرات