جویای تبریزی

جویای تبریزی

شمارهٔ ۷۸۵

۱

تنها نه تنگنای دلم شد خراب خط

عالم بهم برآمده از بیحساب خط

۲

در چشم دید سرخی آن لعل نکته سنج

شنجرف سر سخن بود اندر کتاب خط

۳

زآن روی شعله ناک چو مویی بر آتش است

بر عارضش مشاهده کن پیچ و تاب خط

۴

نگذشته اول آنکه بطومار زلف تار

روشن نکرده است سواد کتاب خط

۵

در چشم عاشقان ز بناگوش و پشت لب

پیداست در کتاب رخش فصل و باب خط

۶

افتد بدام دل چو ز زنجیر شد رها

گه داغ زلف یارم و گاهی کباب خط

۷

جویا به روز ابر خوش آینده است می

سرمست باش شد چو رخش در نقاب خط

تصاویر و صوت

نظرات