جویای تبریزی

جویای تبریزی

شمارهٔ ۷۸۸

۱

غیر از دلم که بی تو در او گشته داغ جمع

در کلبه ای که دیده هزاران چراغ جمع؟

۲

آن را که به باد هوا و هوس نداد

از دستبرد تفرقه باشد دماغ جمع

۳

از یاد شمع روی تو در پردهٔ دلم

فانوس وارگشته فروغ چراغ جمع

۴

زآن چشم و عارض و خط مشکین دلم شکفت

یا گشته نرگس و گل و سنبل به باغ جمع

۵

زاید هزار فتنه ازو تا به صبحدم

گردد شبی به دختر رزگر ایاغ جمع

۶

در بند عشق، طالب آسودگی مباش

دلبستگی عجب که شود با فراغ جمع

۷

جویا بیا که فصل گل و لاله می رود

هستند دوستان همه در باغ و راغ جمع

تصاویر و صوت

کلیات جویا تبریزی - با مقابله دو نسخه خطی قدیمی و تصحیح و مقدمه و شرح حال به کوشش دکتر محمد باقر، دانشگاه پنجاب، 1337 - میرزا داراب بیگ جویا (جویا تبریزی) - تصویر ۸۰۳

نظرات