
جویای تبریزی
شمارهٔ ۸۱
۱
کسی کو چون دل شیر است از جرأت نشان او را
رود گر در بر شیران بود مهد امان او را
۲
کند طوفان به عالم ابرو از بالای چشم او
که هست از موج مژگان شور در بحر گمان او را
۳
شقاوت پیشه را گمراه تر سازد دلیل حق
بود غول ره سرگشتگی شک نشان او را
۴
ز بس لطف بدن نام خدا از دور بنماید
چو از فانوس شمع از سینه اسرار نهان او را
نظرات