
جویای تبریزی
شمارهٔ ۸۱۲
۱
یار می آید و به استقبال
می روم دمبدم ز حال به حال
۲
هر چه شد دلنشین عزیز بود
مردم چشم آینه است مثال
۳
چون تصور کنم میانش را
هست باریکتر ز راه خیال
۴
در گلستان ز شرم سرو قدش
می گذارد چو نخل موم نهال
۵
تن به کاهش دهد چو بدر منیر
هر که باشد به فکر کسب کمال
نظرات