
جویای تبریزی
شمارهٔ ۸۱۴
۱
بیند چو خرامیدن رنگین ترا گل
روبد ره جولان تو با موج صفا گل
۲
لخت جگر آویخته در دامن آهم
یا از چمن آورده برون باد صبا گل
۳
بستان ز کفم ساغر می گر همه درد است
کز آب گل آلود نیفتد ز صفا گل
۴
هر شب که بخوابیم هماغوش خیالت
چون غنچه کند یاد تو در بالش ما گل
۵
افروخته رخساره اش از جوش خجالت
تا چهره شد نقش کف پای تو با گل
۶
در باغ ز رخسار چو برقع بگشایی
آیینه ز هر برگ دهد روی نما گل
۷
جویا چو ببیند به چمن مصحف رویش
بی خواست براند به زبان نام خدا گل
نظرات