جویای تبریزی

جویای تبریزی

شمارهٔ ۸۲۳

۱

کرده جا تا آن لب میگون به افسون در دلم

غنچه سان شد برگ گل هر قطرهٔ خون در دلم

۲

می توانی ساقی از جامی روان بخشم شوی

مهربان شو می به ساغر کن، مکن خون در دلم!‏

۳

سیر و دور وحشتم بیرون ز خود یک گام نیست

ریخت عشق از گرد غم تا رنگ هامون در دلم

۴

در سرم تنها نه همچون شمع بزم آشفتگی است

دور از او هر قطره خون گشته مجنون در دلم

۵

فرصت یک ابروار اشکست چشم از حدتم

جوش طوفان می زند امروز جیحون در دلم

۶

دود آهی بیش در چشمش نبودی آسمان

می نشستی گر بجای خم فلاطون در دلم

۷

هر نفس در سینه ما را سرو آهی می شود

بسکه جویا کرده جا آن قد موزون در دلم

تصاویر و صوت

کلیات جویا تبریزی - با مقابله دو نسخه خطی قدیمی و تصحیح و مقدمه و شرح حال به کوشش دکتر محمد باقر، دانشگاه پنجاب، 1337 - میرزا داراب بیگ جویا (جویا تبریزی) - تصویر ۸۲۵

نظرات