
جویای تبریزی
شمارهٔ ۸۳۷
۱
نه از بیگانه چشم مردمی نه زآشنا دارم
غم عالم ندارم تکیه بر ذات خدا دارم
۲
چه شد گر از جفایش رفت بر باد فنا خاکم
هنوز از بی وفایی های او چشم وفا دارم
۳
چو مویی گشت جسم در هوای زلف مشکینش
به رنگ بوی سنبل تکیه بر دوش صبا دارم
۴
جهان تا گشت از من پادشاه وقت خود گشتم
به سر از تیره بختی سایهٔ بال هما دارم
۵
نه چشم همرهی از جسم دارم نه ز جان جویا
به راه بیخودی پرواز رنگی رهنما دارم
نظرات