
جویای تبریزی
شمارهٔ ۸۴۲
۱
روشن از سوز درون امشب چراغت می کنم
از گل داغ ای دل افسرده باغت می کنم
۲
آرمیدی ای دل بی مهر با آسودگی
می کنم باز آشنای درد و داغت می کنم
۳
غیر سوز درد ای داغ جگر افسرده ای
روغن از خون دل امشب در چراغت می کنم
۴
آخر ای بی مهر بر بی تابیم سوزد دلت
می طپم در خون دل چندان که داغت می کنم
نظرات