
جویای تبریزی
شمارهٔ ۸۴۳
۱
بی تو چون پسته طرب ساخته غمناکترم
یک دهن خنده نشانیده به خون تا کمرم
۲
بزم رقص تو ز بس حیرت نظاره فزود
گرم گردش شده گرداب صفت چشم ترم
۳
غنچه سانم همه تن دل به تمنای غمت
چون گل از لذت دردت همه لخت جگرم
۴
پی بمقصد نبرم تا نگشاید دل تنگ
مانده در عقدهٔ دل غنچه صفت بال و پرم
۵
هر نفس بینمت از بسکه به رنگی در خواب
می شود بالش پر بوقلمون زیر سرم
نظرات