
جویای تبریزی
شمارهٔ ۸۴۸
۱
کبود از بوسه امشب لعل آن رشک پری دیدم
گل شفتالوی این باغ را نیلوفری دیدم
۲
بود در دیده ام افتادگی را رتبهٔ دیگر
زمین را بر فراز عرش و کرسی برتری دیدم
۳
نهان در زنگ کلفت تا به کی باشد دلم، زاهد!
من این آیینه را از موج روشنگری دیدم
۴
به روی آتش دل همچو مویی جسم زارم را
بسی شبها فکندم تا نشان از آن پری دیدم
۵
فرنگی را رسد گر دعوی ایمان کند جویا
ز بس کس هندوی زلف سیاهش کافری دیدم
نظرات