
جویای تبریزی
شمارهٔ ۸۷۰
۱
ما منت مرهم به جراحت نپسندیم
بر زخم جگر سوختهٔ داغ تو بندیم
۲
چون غنچه بود خرمی ما ز غم عشق
تا دل به ره دوست نبازیم، نخندیم
۳
سوزیم گه دیدن اغیار به رویت
در دفع گزند نظر بد چو سپندیم
۴
ماییم که با دیدهٔ دایم نظرباز
از حلقهٔ بگوشان خم زلف کمندیم
۵
از پستی ما رتیهٔ اقبال فزونست
ما خاک نشین غم آن سرو بلندیم
۶
افسوس که لخت جگر چند ز مژگان
امشب بمراد دل جویا نفکندیم
تصاویر و صوت

نظرات