جویای تبریزی

جویای تبریزی

شمارهٔ ۸۷۴

۱

مستیش افزود تا بشکست مینای دلم

جام عیشش پر بود از ریختن های دلم

۲

غنچه سان گر واشکافی جز زبان شکوه نیست

زان تغافلهای دل خون کن سراپای دلم

۳

رشک همچشمی تماشا کن جگر در خون نشست

شد ز داغت تا مرقع پوش بالای دلم

۴

بزم عیشت از صراحی و قدح خالی مباد

پربود تا ساغرم چشمم ز مینای دلم

۵

همچو خون مرده ماند در رگ خارا شرار

گر فتد بر کوه جویا بار غم‌های دلم

تصاویر و صوت

نظرات