
جویای تبریزی
شمارهٔ ۸۷۷
۱
ز شوق آنکه به گوشت رسیده آوازم
به بال ناله بود چون سپند پروازم
۲
مرا کباب دل از روی گرم می سوزد
اسیر خوی توام سایه پرور نازم
۳
گر آفتاب جمال تو در نظر باشد
به روی دل در فیض است دیدهٔ بازم
۴
ز پای خم سو اخلاص بر نمی گیرم
مرا که هست فلاطون عقل دمسازم
۵
رموز عشق زمن گل نمی کند جویا
که سر به مهر خموشیست غنچهٔ رازم
نظرات