جویای تبریزی

جویای تبریزی

شمارهٔ ۸۸۱

۱

ما دل خویش به ابروی خم آویخته ایم

همچو قندیل ز طاق حرم آویخته ایم

۲

بر نداریم ز مژگان کجت دست امید

همچو خون در دم تیغ ستم آویخته ایم

۳

آشنای تو بود هر که ز خود بیگانه است

رام عشقیم و به دامان رم آویخته ایم

۴

لرزد از دهشت ما شعلهٔ دوزخ بر خویش

تا که در دامن لطف و کرم آویخته ایم

۵

حسن را زیب دهد قد دو تای عاشق

ما به زلف سیه او چو خم آویخته ایم

۶

شاهد هستی ما پرده نشین ساز است

تا که جویا چو اثر با نغم آویخته ایم

تصاویر و صوت

نظرات