
جویای تبریزی
شمارهٔ ۸۸۳
۱
اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم
هرگز ز زخم شکوه به مرهم نکرده ایم
۲
ما در مصاف همدم شمشیر جرأتیم
بازوی عجز پیش کسی خم نکرده ایم
۳
پیوسته تلخ کام نشاط است امید ما
ما لب چشمی ز چاشنی غم نکرده ایم
۴
تنها ز دل بخون تمنا طپیده ایم
بیگانه را به راز تو محرم نکرده ایم
نظرات