جویای تبریزی

جویای تبریزی

شمارهٔ ۸۸۶

۱

خاکساری را چو نقش پای تا دل بسته ایم

خویش را چون جاده بر دامان منزل بسته ایم

۲

حسنش از طفلی نمک پرورد شور عشق ماست

ما بجای مهره بر گهواره اش دل بسته ایم

۳

شهد ناب از دیده می ریزد سرشک ما به خاک

تا دل خود را به آن شیرین شمایل بسته ایم

۴

تا توان روز جزا با این نشانش یافتن

ما ز خون خود حنا ز دست قاتل بسته ایم

۵

زور وحشت الفت ما را ز کویش نگسلد

دل به تار زلف آن مشکین سلاسل بسته ایم

۶

در حقیقت غنچهٔ گلزار نومیدی بود

اینکه بر نخل حیات خویشتن دل بسته ایم

۷

در پناه دردمندی از حوادث ایمنیم

ما که بر بازوی خود طومار از دل بسته ایم

۸

خامشی مفتاح قفل بستهٔ دلها بود

ما لب خود را برای حل مشکل بسته ایم

۹

حرز ما جویا دل پرمهر شاه اولیاست

رشتهٔ جان را از آن با این حمایل بسته ایم

تصاویر و صوت

کلیات جویا تبریزی - با مقابله دو نسخه خطی قدیمی و تصحیح و مقدمه و شرح حال به کوشش دکتر محمد باقر، دانشگاه پنجاب، 1337 - میرزا داراب بیگ جویا (جویا تبریزی) - تصویر ۸۶۲

نظرات