جویای تبریزی

جویای تبریزی

شمارهٔ ۸۸۷

۱

ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ایم

گوهر یکدانه ای را در خلاب افکنده ایم

۲

مغز خورشید از شمیم عشق باشد عطسه ریز

تا بر این اخگر ز لخت دل کباب افکنده ایم

۳

در طریق جستجو از گرمی رفتار خویش

آتش شوقی در آغوش شتاب افکنده ایم

۴

سادگی بین کز پی تحصیل آرام و قرار

خویش را در موج خیز اضطراب افکنده ایم

۵

شاهد دیدار از آیینهٔ ما رو نتافت

تا به رخ از پردهٔ حیرت نقاب افکنده ایم

۶

در هوای گرم سیر عشق امشب ما و یار

جامه خواب از پرنیان ماهتاب افکنده ایم

۷

خویش را جویا به رنگ نقش پای زایران

بر در دولت سرای بوتراب افکنده ایم

تصاویر و صوت

نظرات