
جویای تبریزی
شمارهٔ ۸۹۲
۱
یکرنگ بیخودی شده از خود بریدهام
با وحشت آرمیدهام از بس رمیدهام
۲
عرش برین مقام من از فیض بیخودی است
از خویش رفتهرفته به جایی رسیدهام
۳
چون سایه در ره تو به خاک اوفتادهام
گرد ره فنا شده رنگ پریدهام
۴
سر مگوی پردهدریهای غنچه را
جویا هزار بار ز بلبل شنیدهام
تصاویر و صوت

نظرات